
دعاوی طاری چیست:
در قانون آیین دادرسی مدنی با وجود شرایطی اجازه داده شده که در جریان دعوای اصلی، خوانده علیه خواهان اقامه دعوا نماید یا خواهان، دعوا یا دعاوی دیگری علیه خوانده اقامه کند، شخص ثالثی به دادرسی وارد شود و یا هر یک از اصحاب دعوا ثالثی را جلب نماید. در چنین حالتی دعوا یا دعاوی طاری مطرح می شود.
طاری در لغت به معنی غیر اصلی و آن چیزی که بر اصلی عارض می شود و دعاوی طاری به طور کلی در ماده ی ۱۷ قانون آیین دادرسی مدنی پیش بینی شده است. به موجب این ماده:« هر دعوایی که در اثنای رسیدگی به دعوای دیگر از طرف خواهان یا خوانده یا شخص ثالث یا از طرف متداعیین اصلی بر ثالث اقامه شود دعوای طاری نامیده می شود. این دعوا اگر با دعوای اصلی مرتبط یا دارای یک منشاء باشد، در دادگاهی اقامه می شود که دعوای اصلی در انجا اقامه شده است.»
بنابراین دعوای طاری ممکن است از سوی خوانده ی دعوای اصلی علیه خواهان آن اقامه شود و یا خواهان علیه خوانده اقامه کند و یا شخص ثالثی علیه هر یک از اصحاب دعوای اصلی اقامه نماید و یا در نهایت هر یک از اصحاب دعوا علیه شخص ثالثی اقامه نمایند.
انواع دعاوی طاری:
با توضیحات مذکور متوجه می شویم که دعاوی طاری انواعی دارند که عبارتند از:
۱) دعوای متقابل: دعوایی است که خوانده دعوای اصلی بر علیه خواهان دعوای اصلی اقامه میکند. در این دعوا خوانده دعوای اصلی خواهان دعوای تقابل نامیده می شود و خواهان دعوای دعوای اصلی، خوانده دعوای تقابل نامیده می شود.
۲) دعوای اضافی: دعوایی است که خواهان دعوای اصلی بر علیه خوانده دعوای اصلی اقامه می کند. در برخی از دادرسی ها احتمال دارد خواهان بعد از مطالبه خواسته اصلی، خواسته دیگری را مطالبه نماید. بنابراین بهترین چاره آن است نسبت به افزایش خواسته اقدام نماید. ولی گاه ممکن است که خواسته دوم خواهان با خواسته اولیه دارای منشا واحدی نباشند، یا اینکه دارای منشا واحد بوده ولی ارتباط کاملی با یکدیگر نداشته باشند. در این شرایط خوانده می تواند با تقدیم دادخواست، نسبت به اقامه دعوای اضافی اقدام نماید.
۳) دعوای ورود شخص ثالث: دعوایی است که شخص ثالث بر علیه خواهان با خوانده دعوای اصلی، یا هر دوی آنها، اقامه می نماید. دعوای ورود شخص ثالث در دو حالت کلی مورد بررسی قرار می گیرد:
۱- دعوای ورود ثالث اصلی: در این دعوا ثالث برای خود مستقلا حقی قائل است؛ مثلا الف، دعوایی را به خواسته مطالبه یک دستگاه اتومبیل از بابت تحویل مبیع بر علیه ب اقامه کرده است؛ «ج» با اطلاع از جریان چنین دعوایی با اعتقاد بر اینکه اتومبیل مال اوست و به طور امانی در بد «ب» بوده است، دعوای ورود ثالث با خواسته تحویل اتومبیل از بابت استرداد مال امانی را اقامه نموده و وارد دعوا می شود.
۲- دعوای ورود ثالث تبعی: در این نوع دعوا وارد ثالث برای خود مستقلا حقی قائل نیست. بلکه خود را در محق شدن یکی از اصحاب دعوا ذینفع می داند. مثال: شخص «الف» حق ارتفاقی را از شخص «ب» که موضوع آن حق عبور و مرور از ملک وی می باشد به موجب قرارداد دریافت کرده است. (ارتفاق قراردادی) شخص «ج» با اعتقاد بر مالکیت بر ملک متصرفی «ب» (ارتفاق دهنده) دعوای خلع ید از ملک را بر علیه وی اقامه می نماید. «الف» متوجه این مساله است که اگر «ج» در این دعوی پیروز شود و ملک را از چنگ «ب» در آورد، به تبع آن، حق ارتفاق وی نیز منتفی است. به همین دلیل برای قوی کردن کفه ترازو به نفع «ب» به تبع او وارد دعوا می شود و ادله و دفاعیاتی را ارائه می دهد.
۴)دعوای جلب ثالث: دعوایی است که خواهان با خوانده دعوای اصلی بر علیه شخص ثالث اقامه می نمایند. در دعوای جلب ثالث به خواهان دعوای جلب «جالب ثالث» و به خوانده دعوای جلب «مجلوب ثالث» گفته می شود.
Leave a Reply