به گزارش خبرنگار «سلیم نیوز»؛ اغلب ما گاهی افسرده میشویم، رد شدن در یک امتحان، قبول نشدن در دانشگاه، قطع ارتباط با همسر، فقدان و از دست دادن عزیزان نمونههایی از رویدادهایی هستند که میتوانند باعث وقوع خلق افسرده در خیلی افراد شوند. اختلالات خلقی منجر به نوسانات خلق در طولانیمدت شده و این اختلالات میتواند اغلب مشکلات جدی در روابط اجتماعی و عملکرد شغلی منجر شوند.
در واقع افسردگی که منتهی به هدر رفتن سالهای مفید زندگی میشود که در تمام دنیا به جز آفریقا، افسردگی جزو ۵ مشکل اول سلامتی است و با رشد فشارهای زندگی در مرتبهای بالاتر از بیماریهای قلبی و سکته قرار خواهد گرفت؛ از این رو برای شناخت بیشتر این اختلال و تمیز دادن بین افسردگی و واکنشهای روانی بههنجار در مواجهه با رویدادها طبیعی و فقدانهای معمول زندگی بپردازیم.
در اختلالهای خلقی دو خلق اصلی وجود دارد که عبارتاند از مانیا(mania) که اغلب با احساسهای شدید و نامعقول برانگیختگی و سرخوشی مشخص میشود و افسردگی (depression) که معمولاً احساس غم و اندوهگینی را در بر دارد؛ در این مبحث تنها بر اختلال افسردگی(سرما خوردگی روانی) میپردازیم.
اختلالهای خلقی با فراوانی نگرانکنندهای روی میدهد، برای مثال حداقل ۱۵ تا ۲۰ برابر بیشتر از اسکیزوفرنی، و تقریباً به همان میزان تمام اختلالهای اضطرابی در مجموع شایعتر است؛ جدیدترین نتایح به دستآمده نشان میدهد میزان شیوع اختلال افسردگی در طول عمر تقریبا ۱۷ درصد است که میزان شیوع اختلال افسردگی در زنها مانند تمامی اختلالات اضطرابی همواره از مردان بالاتر است.
*افسردگی اساسی(major depression) چیست؟
افسردگی اساسی دارای پنج نشانه زیر یا بیشتر در طول مدت دو هفته است و تغییر قابل ملاحظهای در عملکرد ایجاد میکند، دارای دو نشانه خلق افسرده است که باعث میشود احساس کنید که مدرسه رفتن و یا سر کار رفتن و یا سایر کارهای دیگر روزانه شما از مسیر طبیعی خود خارج شده است و یا ممکن است احساس کنید که برای انجام دادن آنها احساس ناخوشایندی دارید.
در این حالت شما به صورت مداوم احساس غم و اندوه میکنید و از انجام هیچ کاری لذت نمیبرید (حتی کارهایی که سابق بر این از آنها لذت میبردید) این حالت تقریباً در تمام طول روز و در تمام روزهای هفته و حداقل به مدت دو هفته باید ادامه داشته باشد؛ در این دوره زمانی افراد مبتلا به افسردگی اساسی حداقل ۵ مورد از موارد زیر را تجربه میکنند.
اغلب روزها تقریباً هر روزه افسرده است طوری که گزارشهای ذهنی فرد یا دیگران به آن اشاره میکنند، کاهش محسوس علاقه و لذت، تغییر در اشتها و وزن که گاهی اوقات با چاق و یا لاغر شدن همراه است، بیخوابی و یا پرخوابی (پرخوابی کمتر شایع است).
نکته: در کودکان و نوجوانان اغلب با بیقراری و نا آرام بودن و در بزرگسالان بیشتر با خستگی و بیحوصلگی، از دست دادن انرژی و یا احساس خستگی مداوم، مشکلات در تمرکز و یا تصمیمگیری، احساس بیارزش بودن و یا احساس گناه کردن، فکر کردن به مرگ و یا خودکشی و یا حتی برنامهریزی و اقدام برای خودکشی.
سایر علائم افسردگی اساسی میتوانند شامل از دست دادن میل جنسی، احساس بدبینی یا ناامیدی، اضطراب و علائم جسمی مانند سر درد، دردهای غیر قابل توضیح و یا مشکلات گوارشی باشند.
افسردگی بههنجار تقریباً حاصل استرس اخیر هستند، دو علت نسبت شایع نشانههای افسردگی را اشاره خواهم کرد که عموماً اختلال خلقی نیستند به جز در مواقعی که به طور غیرعادی شدید و یا طولانی باشند.
فقدان و فرآیند سوگ: معمولا سوگ را فرآیند روانشناختی در نظر میگیریم که بعد از مرگ فردی عزیز دستخوش آن میشویم، فرآیندی که به نظر میرسد برای مردان دشوارتر از زنان باشد که دارای ۴ مرحله پاسخ طبیعی است.
کرختی و ناباوری که ممکن است از چند ساعت تا یک هفته ادامه یابد و امکان دارد که طغیانهای پریشانی، وحشتزدگی، یا خشم شدید آن را قطع کنند؛ حسرت خوردن برای فرد متوفی و جستجو کردن او ( بیشتر شبیه اضطراب است تا افسردگی) که ممکن است بین چند هفته یا چند ماه(عموماً ۶ ماه) ادامه یابد، نشانههای معمول عبارتاند از بیقراری، بیخوابی، اشتغال ذهنی یا خشم در مورد فرد متوفی.
آشفتگی و ناامیدی که بعد از پذیرش فقدان است و این فقدان را به عنوان همیشگی میپذیرد و میکوشد هویت تازهای را تشکیل دهد؛ غم فروکش میکند و به تدریج زندگی خود را بازسازی میکند، عموماً این الگو بههنجار محسوب شده و توصیه میشود ظرف دو ماه اول پس از فقدان نباید تشخیص اختلال افسردگی داده شود.
* افسردگی پس از زایمان(postpartum depression):
نشانههای اندوه پس از زایمان معمولاً بیثباتی هیجانی، به راحتی گریه کردن و تحریکپذیری را شامل میشود که اغلب با احساسهای شادی آمیخته است؛ عوامل علیتی در اختلال افسردگی(خلقی یک قطبی) چند علیتی است، عوامل علیتی زیستی، تاثیرات ژنتیکی خانواده، عوامل عصب شیمیایی، نابههنجاریهای سیستم تنظیم کننده هورمون، ریتمهای شبانه روزی، آفتاب و فصلها، عوامل علیتی روانی–اجتماعی، رویدادهای استرسزا مزمن و حاد، تفاوتهای فردی در پاسخ به عوامل استرسزا، ویژگیهای شخصیتی، ناملایمات زودهنگام و از دست دادن والد همه این موارد میتوانند بر خلق افراد مؤثر باشند.
برای درمان در ابتدا نزد روانشناس رفته که بر اساس آزمون و بررسی دادهها ارایه شده درمانی مناسب که شامل درمان دارویی(روان پزشک) و درمانهای روانی ( روانشناس بالینی) را فراهم کنند.
علی سلیمانی
منبع: میگنا
Leave a Reply