یکی از ملزوماتی در روابط بین افراد ایجاد اعتماد است و اینکه افراد بتوانند به یکدیگر اطمینان داشته باشند تا رابطه ادامه پیدا کند. درواقع اگر اعتماد وجود نداشته باشد، در میان افراد و حتی در سطح جامعه امنیت و آرامشی حکمفرما نخواهد بود، همه این موارد نشانگر این است که اعتماد در زندگی همه اهمیت بسیار زیادی دارد. برای بررسی این موضوع و اهمیت آن با دکتر فرح صدری، روانشناس گفتوگو کردیم که در زیر آمده است.
اعتماد کردن به چه معناست؟ پایه و اساس آن چیست؟
اعتماد یعنی رسیدن به یک شناخت معقول و معمول در ارتباط با افراد و اطرافیانمان. اطمینان از اینکه طرف مقابل در روابطش با ما قصد ضربه زدن به ما را ندارد. پایه و اساس اعتماد کردن به رفع نیازهای کودکی مان بازمیگردد؛ زمانیکه نوزاد بهدنیا میآید، بیدفاعترین موجود است و نیاز به مراقبت و رسیدگی دارد. وقتی مادر، پرستار و مراقب کودک پاسخگو به نیازهای کودک است و به صورت آنی این نیازها توجه و برطرف میشود، کودک این احساس را دارد که دنیا جای خوبی است و هسته اصلی اعتماد در وی شکل میگیرد. اما اگر بیتوجهی صورت گیرد، یک بیاعتمادی در کودک به وجود میاید و کودک به این نتیجه میرسد که دنیا جای خصمانه و بدی است.
به نظر شما چه کسانی میتوانند مورد اعتماد باشند و ما میتوانیم به آنها اعتماد کنیم؟
اعتماد یک مقوله نسبی است و چیزهایی که در این مورد به آن توجه کنیم این است که ما نیاز به زمان داریم و سریع نمیتوانیم اعتماد کنیم. قرار نیست اعتماد نکنیم و آدمها را سیاه و سفید ببینیم. افراد اصولا طیفهای خاکستری هستند و شاید در هر آدمی پتانسیلهای ضربه زدن به ما وجود داشته باشد، اینطور نیست که بگوییم من مانند چشمهایم به کسی اعتماد دارم یا اینکه به هیچکس اعتماد نمیکنم. ما نمیتوانیم به خاطر سلب اعتماد از دیگران و تجربه گذشته منزوی شویم و از دیگران فاصله بگیریم. اعتماد هزینه دارد و ما را به چالش میکشاند. به رفتار و اعمال آدم ها توجه کنیم نه گفتارشان. باید زمان بدهیم و به عمل افراد نگاه کنیم و وقتی ببینیم مانند حرفهایش عمل میکند، میتوانیم به اعتماد کنیم. برای اعتماد به دیگران چهارچوب، محدودیت ها و قوانین خاص داشته باشیم و زمانی که به خودمان اعتماد کنیم، میتوانیم برای سایرین هم این اصول را رعایت کنیم.
شخص مورد اعتماد چه ویژگیهای روحی و جسمی خاصی دارد؟
افرادی مورد اعتماد دیگران هستند که اعمال، رفتارشان شبیه گفتارشان باشد. افرادی که از ضعفهای دیگران سوءاستفاده نمیکنند، قصد ضربه زدن به سایرین ندارند و صادق هستند. افراد آنها را میشناسند و به آنها اعتماد میکنند. این افراد از سلامت جسمی برخوردار هستند چون روح سالمی دارند، با دیگران ارتباط داشته و نگاه مثبتی به زندگی دارند.
اعتماد کردن در جامعه شامل چه چیزهایی میشود؟
مبحث مهم در این مورد اعتماد اجتماعی است، وقتی اعتماد اجتماعی در بین افراد بالا میرود، افراد نسبت به هم مهربانتر هستند و سلامت روان دارند. زیرا خیالشان راحت است و وقتی سوار وسایل حمل و نقل عمومی میشوند نگران این نیستند که سرتان را کلاه بگذارند و با آرامش در طول روز کارهای خود را انجام می دهید. در کشور ما این مسئله در حال کمرنگ شده است، مردم همواره درحال گارد گرفتن نسبت به هم هستند و کمتر پیش میآید به همدیگر اعتماد کنند. برای خرید کردن، رفت و آمد و گذران زندگی دائم به این فکر میکنند که اتفاقی برایشان نیفتد و دچار ضرر نشوند.
از نظر شما اعتماد آموختنی است یا فطری؟
اعتماد بعد از تولد نوزاد تا سن ۵/۱ سالگی شکل پیدا میکند و همانطور که گفتیم این دوران و رسیدگی به نیازهای کودک در این مسئله اهمیت بسیاری دارد. یک رفتار یا شخصیت دو بخش ژنتیک و شخصیت دارد و ژنتیک با ما به دنیا میآید و ما منشها و رفتارهایی داریم که همراه ما هستند. اما نباید نقش تربیت را نادیده گرفت چون بسیار تاثیر دارد. شاید در دوران کودکی یا بزرگسالی اتفاقهایی برای افراد پیش بیاید که این اعتماد را دچار تزلزل کند و سعی میکند به دیگران اعتماد نکند. اگر افراد در جامعهای ایمن زندگی کند، دیگران از آنها سوء استفاده نکنند و تجربیاتی خوبی از محیط داشته باشد، بسیار مهم است و باعث میشود که اعتماد در افراد شکل بگیرد.
رواج اعتماد به دیگران در جامعه چه نتایجی
با خود به همراه دارد؟
زمانیکه اعتماد اجتماعی در بین افراد افزایش پیدا کند، سلامت روان مردم بهتر میشود و احساس امنیت و ارامش بیشتری دارند. وقتی در طول روز به همه اعتماد داشته باشید، نگران مسئلهای نباشید، حس بسیار خوبی در بین افراد جامعه به وجود میآید و همه از این حال خوب برخوردار میشوند. کاریی افراد بالا میرود و نزدیگی، اتحاد و همبستگی بین مردم بیشتر میشود.
چه عواملی باعث میشود اعتماد به دیگران در یک شخص از بین رفته یا دچار تزلزل شود؟
تجارب و اتفاقاتی که در طول زندگی افراد رخ میدهد، در این زمینه نقش دارد. اینکه مردم یاد میگیرند، حرفهای زیبایی بزنند، اما رفتار و عملشان با هم تفاوت دارد، اصلا زیبا نیست و کاملا برخلاف آنها عمل میکنند. همیشه به والدین این توصیه داده میشود که از زمان کودکی به بچهها قول ندهید اما اگر میدهید حتما به آن عمل کنید یا حتی اگر تهدید میکنید درحالی که کار درستی نیست و اثر تربیتی ندارید، اما آن را اجرایی کنید.
نتیجه عدم اعتماد در جامعه و در میان افراد چیست؟
در بین افراد سلامت روان از بین میرود و وقتی سلامت روان افت کند، اضطراب افراد بالا میرود. جامعه دچار اضطراب و استرس میشود و به دنبال آن ناامنی میآید. در هر موقعیتی حالت جنگ و گریز دیده شده و جامعه با رفتارهای متفاوت و پیچیده روبرو میشود. افراد نسبت به هم حساس و ریزبین میشوند و جامعه به این سمت حرکت میکند.
افراد از چه کسانی در مورد اعتماد کردن الگوبرداری میکنند؟
خانوده اولین سنگ بنای اعتماد را در فرد شکل میدهند. افراد در کانون خانواده از پدر و مادر و اطرافیان یاد میگیرند چطور به دیگران اعتماد کنند. بعد از آن در مدرسه از همکلاسیها و معلم در این مورد تاثیر می گیرد و بهویژه در سن نوجوانی گروه دوستان و همسالان بسیار مهم هستند و از آنها تاثیر میپذیرند. وقتی بزرگتر میشوند در جامعه گروه همکاران و در دانشگاه در این مورد نقش دارند.
به نظر شما چه کارهایی انجام دهیم که خصوصیت اعتماد کردن در مورد دیگران را در خودمان تقویت کنیم؟
به خودمان اعتماد داشته باشیم. به وعدههایی که میدهیم، عمل کنیم و سعی کنیم طوری رفتار و برخورد کنیم که بضاعت انجام آن در ما وجود داشته باشد. اعتماد یک امر دوسویه است و علاوهبر توانایی خود و دیگران را باید لحاظ کنیم.
با این شرایط چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم تا اعتماد میان افراد در جامعه افزایش پیدا کند؟
برای اصلاح جامعه هر فرد باید از خود شروع کند، اگر ما سعی کنیم خودمان فرد مورد اعتماد باشیم، بهترین راه برای جامعه است. همینطور در مورد دیگران نسبت به تواناییهایشان انتظار اعتماد داشته باشیم. در همه جای دنیا میگویند که همه بیگناه هستند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود و باید اصل را روی اعتماد بنا کنیم. نباید پیشاپیش همه را گناهکار بدانیم و اصل بر برائت است.
اعتماد و رعایت اصول اطمینان کردن به دیگران چه تاثیری در تعامل افراد و روابط اجتماعی دارد؟
یکی از اصول رابطه برقرار کردن بین افراد اعتماد است و رابطهای که در آن اعتماد نباشد، نمیتوان اسمش را رابطه گذاشت. اما مهم این است که ما درجات رابطه را در ارتباطات لحاظ کنیم و در رابطه با همسر و فرزند درجات بیشتری از اعتماد را لازم داریم و در خصوص دوست و همکار این میزان متفاوت است. در هریک از این روابط باید اعتماد مناسب با آن ارتباط وجود داشته باشد تا بتوانند با هم تعامل سازنده و درستی داشته باشند. اعتماد باعث رشد رابطه میشود و پیش میرود و در ارتباطات اجتماعی با اعتماد بالا روابط بیشتر میشود.
اعتماد یعنی رسیدن به یک شناخت معقول و معمول در ارتباط با افراد و اطرافیانمان. اطمینان از اینکه طرف مقابل در روابطش با ما قصد ضربه زدن به ما را ندارد. پایه و اساس اعتماد کردن به رفع نیازهای کودکی مان بازمیگردد؛ زمانیکه نوزاد بهدنیا میآید، بیدفاعترین موجود است و نیاز به مراقبت و رسیدگی دارد. وقتی مادر، پرستار و مراقب کودک پاسخگو به نیازهای کودک است و به صورت آنی این نیازها توجه و برطرف میشود، کودک این احساس را دارد که دنیا جای خوبی است و هسته اصلی اعتماد در وی شکل میگیرد. اما اگر بیتوجهی صورت گیرد، یک بیاعتمادی در کودک به وجود میاید و کودک به این نتیجه میرسد که دنیا جای خصمانه و بدی است.
به نظر شما چه کسانی میتوانند مورد اعتماد باشند و ما میتوانیم به آنها اعتماد کنیم؟
اعتماد یک مقوله نسبی است و چیزهایی که در این مورد به آن توجه کنیم این است که ما نیاز به زمان داریم و سریع نمیتوانیم اعتماد کنیم. قرار نیست اعتماد نکنیم و آدمها را سیاه و سفید ببینیم. افراد اصولا طیفهای خاکستری هستند و شاید در هر آدمی پتانسیلهای ضربه زدن به ما وجود داشته باشد، اینطور نیست که بگوییم من مانند چشمهایم به کسی اعتماد دارم یا اینکه به هیچکس اعتماد نمیکنم. ما نمیتوانیم به خاطر سلب اعتماد از دیگران و تجربه گذشته منزوی شویم و از دیگران فاصله بگیریم. اعتماد هزینه دارد و ما را به چالش میکشاند. به رفتار و اعمال آدم ها توجه کنیم نه گفتارشان. باید زمان بدهیم و به عمل افراد نگاه کنیم و وقتی ببینیم مانند حرفهایش عمل میکند، میتوانیم به اعتماد کنیم. برای اعتماد به دیگران چهارچوب، محدودیت ها و قوانین خاص داشته باشیم و زمانی که به خودمان اعتماد کنیم، میتوانیم برای سایرین هم این اصول را رعایت کنیم.
شخص مورد اعتماد چه ویژگیهای روحی و جسمی خاصی دارد؟
افرادی مورد اعتماد دیگران هستند که اعمال، رفتارشان شبیه گفتارشان باشد. افرادی که از ضعفهای دیگران سوءاستفاده نمیکنند، قصد ضربه زدن به سایرین ندارند و صادق هستند. افراد آنها را میشناسند و به آنها اعتماد میکنند. این افراد از سلامت جسمی برخوردار هستند چون روح سالمی دارند، با دیگران ارتباط داشته و نگاه مثبتی به زندگی دارند.
اعتماد کردن در جامعه شامل چه چیزهایی میشود؟
مبحث مهم در این مورد اعتماد اجتماعی است، وقتی اعتماد اجتماعی در بین افراد بالا میرود، افراد نسبت به هم مهربانتر هستند و سلامت روان دارند. زیرا خیالشان راحت است و وقتی سوار وسایل حمل و نقل عمومی میشوند نگران این نیستند که سرتان را کلاه بگذارند و با آرامش در طول روز کارهای خود را انجام می دهید. در کشور ما این مسئله در حال کمرنگ شده است، مردم همواره درحال گارد گرفتن نسبت به هم هستند و کمتر پیش میآید به همدیگر اعتماد کنند. برای خرید کردن، رفت و آمد و گذران زندگی دائم به این فکر میکنند که اتفاقی برایشان نیفتد و دچار ضرر نشوند.
از نظر شما اعتماد آموختنی است یا فطری؟
اعتماد بعد از تولد نوزاد تا سن ۵/۱ سالگی شکل پیدا میکند و همانطور که گفتیم این دوران و رسیدگی به نیازهای کودک در این مسئله اهمیت بسیاری دارد. یک رفتار یا شخصیت دو بخش ژنتیک و شخصیت دارد و ژنتیک با ما به دنیا میآید و ما منشها و رفتارهایی داریم که همراه ما هستند. اما نباید نقش تربیت را نادیده گرفت چون بسیار تاثیر دارد. شاید در دوران کودکی یا بزرگسالی اتفاقهایی برای افراد پیش بیاید که این اعتماد را دچار تزلزل کند و سعی میکند به دیگران اعتماد نکند. اگر افراد در جامعهای ایمن زندگی کند، دیگران از آنها سوء استفاده نکنند و تجربیاتی خوبی از محیط داشته باشد، بسیار مهم است و باعث میشود که اعتماد در افراد شکل بگیرد.
رواج اعتماد به دیگران در جامعه چه نتایجی
با خود به همراه دارد؟
زمانیکه اعتماد اجتماعی در بین افراد افزایش پیدا کند، سلامت روان مردم بهتر میشود و احساس امنیت و ارامش بیشتری دارند. وقتی در طول روز به همه اعتماد داشته باشید، نگران مسئلهای نباشید، حس بسیار خوبی در بین افراد جامعه به وجود میآید و همه از این حال خوب برخوردار میشوند. کاریی افراد بالا میرود و نزدیگی، اتحاد و همبستگی بین مردم بیشتر میشود.
چه عواملی باعث میشود اعتماد به دیگران در یک شخص از بین رفته یا دچار تزلزل شود؟
تجارب و اتفاقاتی که در طول زندگی افراد رخ میدهد، در این زمینه نقش دارد. اینکه مردم یاد میگیرند، حرفهای زیبایی بزنند، اما رفتار و عملشان با هم تفاوت دارد، اصلا زیبا نیست و کاملا برخلاف آنها عمل میکنند. همیشه به والدین این توصیه داده میشود که از زمان کودکی به بچهها قول ندهید اما اگر میدهید حتما به آن عمل کنید یا حتی اگر تهدید میکنید درحالی که کار درستی نیست و اثر تربیتی ندارید، اما آن را اجرایی کنید.
نتیجه عدم اعتماد در جامعه و در میان افراد چیست؟
در بین افراد سلامت روان از بین میرود و وقتی سلامت روان افت کند، اضطراب افراد بالا میرود. جامعه دچار اضطراب و استرس میشود و به دنبال آن ناامنی میآید. در هر موقعیتی حالت جنگ و گریز دیده شده و جامعه با رفتارهای متفاوت و پیچیده روبرو میشود. افراد نسبت به هم حساس و ریزبین میشوند و جامعه به این سمت حرکت میکند.
افراد از چه کسانی در مورد اعتماد کردن الگوبرداری میکنند؟
خانوده اولین سنگ بنای اعتماد را در فرد شکل میدهند. افراد در کانون خانواده از پدر و مادر و اطرافیان یاد میگیرند چطور به دیگران اعتماد کنند. بعد از آن در مدرسه از همکلاسیها و معلم در این مورد تاثیر می گیرد و بهویژه در سن نوجوانی گروه دوستان و همسالان بسیار مهم هستند و از آنها تاثیر میپذیرند. وقتی بزرگتر میشوند در جامعه گروه همکاران و در دانشگاه در این مورد نقش دارند.
به نظر شما چه کارهایی انجام دهیم که خصوصیت اعتماد کردن در مورد دیگران را در خودمان تقویت کنیم؟
به خودمان اعتماد داشته باشیم. به وعدههایی که میدهیم، عمل کنیم و سعی کنیم طوری رفتار و برخورد کنیم که بضاعت انجام آن در ما وجود داشته باشد. اعتماد یک امر دوسویه است و علاوهبر توانایی خود و دیگران را باید لحاظ کنیم.
با این شرایط چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم تا اعتماد میان افراد در جامعه افزایش پیدا کند؟
برای اصلاح جامعه هر فرد باید از خود شروع کند، اگر ما سعی کنیم خودمان فرد مورد اعتماد باشیم، بهترین راه برای جامعه است. همینطور در مورد دیگران نسبت به تواناییهایشان انتظار اعتماد داشته باشیم. در همه جای دنیا میگویند که همه بیگناه هستند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود و باید اصل را روی اعتماد بنا کنیم. نباید پیشاپیش همه را گناهکار بدانیم و اصل بر برائت است.
اعتماد و رعایت اصول اطمینان کردن به دیگران چه تاثیری در تعامل افراد و روابط اجتماعی دارد؟
یکی از اصول رابطه برقرار کردن بین افراد اعتماد است و رابطهای که در آن اعتماد نباشد، نمیتوان اسمش را رابطه گذاشت. اما مهم این است که ما درجات رابطه را در ارتباطات لحاظ کنیم و در رابطه با همسر و فرزند درجات بیشتری از اعتماد را لازم داریم و در خصوص دوست و همکار این میزان متفاوت است. در هریک از این روابط باید اعتماد مناسب با آن ارتباط وجود داشته باشد تا بتوانند با هم تعامل سازنده و درستی داشته باشند. اعتماد باعث رشد رابطه میشود و پیش میرود و در ارتباطات اجتماعی با اعتماد بالا روابط بیشتر میشود.
روزنامه حمایت
Leave a Reply